یکی از تمایزاتی که کودک در اطراف خود می بیند تفاوت بین بین زنان و مردان است. وقتی با این تمایزات مواجه می شود اولین واکنش او مقاومت کردن است. زیرا وقتی بداند که تا آخر عمر یک زن و یا فقط یک مرد خواهد بود، به کامل نبودن خود و وجود نقص هایش پی می برد. از این نقطه به بعد کودک می خواهد ثابت کند که جنس او قوی تر، باهوش تر و خاص تر از دیگری است. یکی از بهترین راه هایی که می توان کودک را از این تفکرات خارج کرد این است که کودک به والد همجنس خود نزدیک شود. او نزدیک شدن به والدینش را از طریق تقلید کردن از آن ها انجام می دهد. وقتی شناخت جنسیت ها و تفکیک جنسیتی به خوبی انجام شود، تشخیص تفاوت ها و درک وجود تفاوت هایی بین زن و مرد ،شکل می گیرد. هر قدر فردی بیشتر درباره ی جنسیت خود اطلاعات داشته باشد و درباره ی جنسیت خود احساس امنیت خاطر کند، هنگام مواجهه با تفاوت ها کمتر احساس خطر و حس ضعیف بودن خواهد کرد. و نیز قادر خواهد بود ویژگی های از جنس مخالف را که بخشی از آنها در وجود او نیز وجود دارد را بپذیرد. در نتیجه مثلا وقتی یک مرد نسبت به مذکر بودن خود احساس خوبی داشته باشد، می تواند احساسات خود را بدون ترس بروز دهد و نیز انعطاف پذیرتر شود. درک تفاوت های جنسی و همچنین درک این نکته که هیچ جنسیتی کامل نیست، شوقی برای رسیدن به تکامل در ما پدید می آورد و در نهایت ما را به سوی جستجوی گمشده ی خود در عشقی رمانتیک سوق می دهد. آنگاه حس تنها بودن در جهان ، جای خود را به رویای تکامل با فردی دیگر خواهد داد.
برگرفته از " عاشقی یعنی جدایی" کاری از " گای کارنو"
نظرات کاربران